سلاملکم :)
سلام تند تند میگم و میخوابم. دارم از خواب له میشم چند روز پیش بابا اومد خونه دستش یه جعبه بزرگ بود. توش یه سه چرخه خوشگل بود. به کمک هم سر همش کردین و تو ذوق زده سوارش بودی تا عصر. شبشم با هم رفتین پارک و بابا میگفت حسابی کیف کردی! بابا میگفت توی پارک یه توپ گنده خورده تو صورتت هیچی نگفتی!! خیلی با جنبه ای قربونت برم. سه شنبه 7 رمضون مامانم اینا رو برای افطار دعوت کردم خونمون. چون افطار تا سحر فاصله کمی داره برای سحرم نگهشون داشتم. برای افطار: سوپ جو, فرنی, کره مربا, نون و پنیرُ سبزی, شربت زعفرون, شربت آلبالو, آب سیب ترش توپک خرما و زولبیا و بامیه و برای سحری: پلو مرغ + قیمه و سالاد شیرازی و ماست و اینا بود. بعد ا...
نویسنده :
مامانی
5:49